برای خروج باران شامپانزه باغوحش ارم که یک گونه باغوحشی است و بدون ارزش اکولوژیکی برای کشور، از ایران و تحویل به یتیمخانهای در کشور آفریقایی محل زندگی اصلی این حیوان خوشحالیم اما یادمان باشد اینقدر چالش مهم محیطزیستی داریم که انتقال شامپانزه در برابر آنها پشیزی به حساب نمیآید.
کد خبر: ۳۷۲۲۵
تاریخ: ۱۸ تير ۱۴۰۰ - ۲۲:۰۸
زیستبوم/احمد دباغیان*: میگویند روزی فردی هنگام طهارت و وضو، داشته دعاهای مربوطه را میخوانده. رسم است که موقع شستن بینی با آب میگویند «خدایا من بینی جسمیام را میشویم، چنین باد که بینی روحیام نیز پاک شود تا بوی بهشت به مشامم برسد» و هنگام شستن بدن پس از قضای حاجت میگویند: «خدایا کثافات جسمی را از خودم پاک کردم، چنین باد که پلیدی معنوی هم از من پاک گردد». آن فرد هنگام طهارت این دو دعا را جابهجا میخوانده. در دو روز گذشته عکس و فیلمهایی دیدم از جنس شادی با هزینهکرد حداقل چندمیلیونی توسط یک باغوحش برای انتقال یک بچه شامپانزه به مرکز نگهداری شامپانزههای یتیم در کنیا که از صدای فلاش عکاسان و ذوق و شوق آنها برای ثبت این لحظه تاریخی میتوان فهمید که برای خروج این شامپانزه از کشور که ماتومبهوت با آن کلاه بوقی قرمز بر روی سرش، سنگ تمام گذاشتند.
کیکی تدارک دیدهاند آنچنانی و بادکنک و فشفشه و هزار تِم گوناگون برای این جشن که هزینهاش از کجا و چگونه تأمین شده، خدا میداند. چهار سال برای گونهای غیربومی هزینه شد و در پایان از کشور رفت و هزینهای که اتلاف شد.
از سلبریتی، خبرنگار، عکاس، فعالهای محیط زیست مخالف سازمان حفاظت محیط زیست تا کارشناسهای سازمان محیط زیست، عکسهای این جشن را با افتخار در پیجهای شخصی خودشان منتشر کردند و بهبه و چهچه گفتند که بیا و ببین که چه کردیم و باران را به یتیمخانه همسنوسالانش فرستادیم.
راه دوری نمیرویم، برمیگردیم به اخبار محیط زیست در دو هفته گذشته «یک پلنگ در خراسان رضوی با ضربات مرگبار دو جوان ناگاه مصدوم شد و پس از چند روز مداوا تلف شد»، «سگهای گله در جزیره هرمز یک جبیر را کشتند»، «تعداد زیادی ماهی بر اثر پرداختنشدن حقابه تالاب هورالعظیم تلف شدند»، «یک قلاده خرس قهوهای در کوههای سبلان در حال خوردن پسماند غذایی کوهنوردانی که برای گرفتن عکس یادگاری توقف کردهاند، دیده میشود» و «صیادان پرندگان شکاری مورد علاقه شیوخ عرب برای قوشبازی در استان گلستان دستگیر شدند»؛ اینها گزیدهای از اخبار این دو هفته است که عنوان میشود اما آیا فعالان فضای مجازی به هیچکدام از اینها مانند انتقال یک بچه شامپانزه بها دادهاند.
فضای مجازی جایگاه افراط و تفریط است. نگاه میکنیم به یک سلبریتی که چه میگوید و حتی یک دودوتا چهارتای ساده را نداریم و همان مطلب را عینا اکثرا با آبوتاب بیشتر منتشر میکنیم و مخالفان را تا سرحد نهایت میکوبیم؛ اینکه چرا و چگونه جای تفکر دارد.
مطلبی میخواندم از سپهر سلیمی، یکی از فعالان حوزه حیات وحش که میگفت خوش به حال باران شامپانزه باغوحش ارم که یک سلبریتی بود برای خودش در بین حیوانات دربند باغوحش و خوشا که رفت از ایران. نکته قابل بحث این است که با راهاندازی کارزار و جمعآوری امضا که این روزها مد شده است توانستند که شامپانزه باغوحش ارم را به مرکز نگهداری شامپانزهها در کنیا بفرستند؛ شامپانزهای که بهدنیاآمدنش از روز اول اشتباه بود؛ چون که از لحاظ اکولوژیکی هیچ ارزشی برای طبیعت ایران ندارد و تنها یک گونه باغوحشی صِرف است. آنها که رگ گردنشان برای این شامپانزه متورم شده و اینهمه امضا جمع کردند و سرود شادمانه سردادند آیا حاضرند که برای حیات وحش و تنوع زیستی ایران که هر روز در حال تهدید و نابودی است، گریبان چاک داده و امضاهای متعدد جمع کنند؟
برای خروج باران شامپانزه باغوحش ارم که یک گونه باغوحشی است و بدون ارزش اکولوژیکی برای کشور، از ایران و تحویل به یتیمخانهای در کشور آفریقایی محل زندگی اصلی این حیوان خوشحالیم اما یادمان باشد اینقدر چالش مهم محیطزیستی داریم که انتقال شامپانزه در برابر آنها پشیزی به حساب نمیآید.
بعضی از فعالان فضای مجازی که از آنها به سلاطین کیبورد نام برده میشود، در رزومه کاریشان حتی بازدید از یکی از مناطق محیط زیست کشورمان دیده نمیشود، با ایجاد موج احساسی کمپینهای متعدد تشکیل داده و کارزار امضا را در صفحات خود به نمایش میگذارند؛ حال اینکه همه این رفتارها احساسی بوده و آنها سوار بر موجی هستند که منجر به فراموشی هدف اصلی که آن هم حفاظت از زیستبوم سرزمین ایران است، میشوند.
این قصه سر دراز دارد؛ ولی به قول دوستی که میگفت در ناامیدی هم یک امید وجود دارد، امید آن میرود که سوراخ دعا را گم نکنیم و بتوانیم با استفاده از قدرت فضای مجازی که درواقع بهنوعی حقیقتی است که در آن زندگی میکنیم، از زیستبوم عزیز ایرانمان که در نوع گونههای فون و فلور دنیا بینظیر است، حمایت و حفاظت کنیم؛ به مصداق مثال «چراغی که به منزل رواست به مسجد حرام است».
* کارشناس ارشد محیط زیست