تجربههای جهانی نشان میدهند فرق عمده بین فعالیتهای کشاورزی و جنگلداری در این امر نهفته است که اولی مصرفکننده آب و دومی تولیدکننده آن است
زیست بوم/مظفر شیروانی*: تغییر اقلیم و فجایع گستردهای که در این رابطه در جهان رخ داده، بحثهای گستردهای بین دانشمندان و صاحبنظران محیط زیست در مورد علل این امر به دنبال داشته است. نتایج حاصل از کنفرانسهای متعدد بینالمللی، اجماع عمومی را به این نتیجه رسانده که یکی از موثرترین راهکارها به منظور کم کردن اثرات منفی تغییر اقلیم، اقدام جهت توسعه، احیا و گسترش جنگلها است. در این مورد تدابیر مختلفی پیشنهاد و مورد بررسی قرار گرفته که یکی از آنها جنگلکاری در سطوح گسترده است. کشورهای مختلف جهان از سالهای دور اقدام به این امر کردهاند و دولت ایران نیز با توجه به اهمیت موضوع، گرم شدن درجه حرارت هوا و متعاقب آن خشکسالیهای پیدرپی در کشور، تصمیم به تولید یک میلیارد نهال جنگلی در عرض چهار سال آینده گرفته است. لازمه تولید این مقدار نهال، وجود نهالستانهایی است که قادر به تامین حداقل ۲۵۰ هزار نهال در سال باشند.
موضوعی که تاکنون به طور دقیق، واضح و صریح از سوی متولیان کاشت یک میلیارد نهال مشخص نشده، محل کشت آنها است. آیا قرار بر این است این نهالها در اختیار مردم گذاشته شوند و در املاک و زمینهای شخصی زراعتی و یا غیره کشت شوند یا اینکه قرار است در عرصههای جنگلی و مرتعی که در اختیار سازمان منابع طبیعی کشور است جنگلکاری و در آینده به جنگل مبدل شوند؟ پاسخ به این سوال، نحوه انتخاب نهال، چگونگی کاشت، احیا و پرورش و در نهایت مالکیت آنها را مشخص میکند.
به طور کلی تفکر جنگلکاری در عرصههای جنگلی، نشات گرفته از شیوه جنگلشناسی کلاسیک است که از حدود ۲۰۰ الی ۲۵۰ سال پیش تاکنون در قالب یک طرح جنگلکاری با اهداف و برنامههای زمانبندی شده کاملا مشخص به اجرا در میآید. در این شیوه از جنگلشناسی، نخست با جمعآوری اطلاعاتی در مورد نوع سنگ مادر، تیپ خاک، پوشش گیاهی، درجه حرارت هوا، میزان بارندگی سالانه و غیره اقدام به تشخیص جامعه جنگلی در اقلیم مورد نظر به عمل میآید. سپس با توجه به جامعه جنگلی، اقدام به تهیه بذر، تولید نهال و در نهایت انتخاب گونه به منظور جنگلکاری اجرایی میشود. به طور معمول در این شیوه از جنگل شناسی، نهالهای انتخابی اکثرا گونههای دیرزیست مانند بلوط، راش، زبان گنجشک، نمدار، ممرز و غیره هستند که بذر آنها با توجه به تدابیر مشخص، از تعدادی درخت شاخص جمعآوری و در نهالستانها کاشته میشوند. نهالهای حاصل از کشت بذر و اغلب همسال و همگون هستند که پس از کشت در عرصههای جنگلی و با توجه به دخالتهای احیایی پرورشی نیز به جنگلهای همسال، انبوه و یک اشکوبه مبدل میشوند. در این روش گونههای انتخابی برای یک بار و آن هم برای مدت زمان طولانی تا رسیدن به سن دیرزیستی کاشته میشوند. شروط لازم برای ادامه حیات این قبیل از جنگلکاریها اقدامات پرهزینه حصارکشی، وجین کردن، عملیات لکهگیری، تنک کردن، مبارزه شیمیایی با آفات و امراض و غیره است. این قبیل از جنگلکاریها با توجه به نوع گونه انتخابی و شیوه عملیات پرورشی کلاسیک عملا به جنگلهای ناپایداری مبدل شده که با یک توفان شدید و یا یک برف سنگین درهم ریخته میشوند.
تکرار اشتباهات گذشته فاجعه است
جنگلکاری در عرصههای جنگلی با توجه به هزینههای سنگین و عواقب ناشناخته پیش رو، عملا فرزند ناخلف علم جنگلداری کلاسیک است. سابقه این نوع جنگلکاریها در عرصههای جنگلی کشور ایران نیز به بیش از چندین دهه میرسد. نتایج حاصل از این نوع جنگلکاری درختانی همسال، همسان با ضریب قد کشیدگی بالا (H/D>80)است. در حال حاضر در اکثر این تودههای جنگلکاری شده آثار توفان انداختگی، سر و شاخه شکستگی مشاهده میشود. هزینههای سنگین عملیات پرورشی توام با مصوبه قانون استراحت جنگل، مبنی بر عدم برداشت چوب، شرایط را برای درهم ریختگی گسترده در آنها فراهم کرده است. تا زمانی که اقدامات انجام گرفته و نتایج حاصل از این نوع جنگلکاری مورد بحث و نتیجهگیری قرار نگرفته است، و هر اقدام جنگلکاری دیگر که مبتنی بر جنگلکاری به شیوه گذشته باشد مطمئنا موجب تکرار همان اشتباهات قبلی و صرف وقت بیهوده توام با هزینههای گزاف اقتصادی دیگر خواهد بود. «اشتباه کردن گناه کبیره نیست. تکرار اشتباهات گذشته فاجعه است» که نباید تکرار شود.
به طور کلی تمام جنگلهای طبیعی در جهان بدون نیاز به کمکهای انسانی به وجود آمدهاند و زادآوری در این عرصهها امری کاملا طبیعی است. یک جنگل طبیعی مجموعهای از گیاهان مختلف از جمله درختان، درختچهها، گیاهان کف جنگل، قارچها و سایر موجودات زنده و غیرزنده است. همه این موجودات گیاهی، حیوانی توام با سایر مواد بیجان در به وجود آمدن و پایداری جنگل نقش اساسی دارند. کم بها دادن به این عوامل مهم و منحصر کردن امر جنگلکاری به چند گونه درختی دیرزیست با اکوسیستم زنده و پویای جنگل مغایرت دارند.
امروزه با توجه به دانش پیشرفته جنگلشناسی همگام با طبیعت و به منظور به وجود آوردن یک جنگل پایدار، نخست تلاش لازم به منظور فراهم کردن بستر مناسب برای استقرار زادآوری طبیعی همه گیاهان اعم از علفی، درختی و درختچهای انجام میشود، عوامل اصلی تخریب مانند حضور جانوران گیاهخوار و در صدر آنها دام و حیات وحش کنترل میشوند، اقدامات لازم جهت به وجود آمدن زادآوری طبیعی گونهها صورت میگیرد. استقرار زادآوریهای طبیعی نیازی به جمعآوری بذر، ایجاد نهالستانها، تولید نهال، هزینههای جنگلکاری، حصارکشی، مبارزه با علف هرز، آبیاری و غیره ندارد. اتخاذ تدابیری چون آبیاری نهالهای جوان آنهم در شرایط خشکسالی و کمبود منابع آب مغایر با اصول علم جنگلداری است. اصولا گونههای جنگلکاری شده چنانچه با توجه به دانش صحیح جنگلشناسی انتخاب و کشت شوند، نیازی به آبیاری نخواهند داشت. فرق عمده بین فعالیتهای کشاورزی و جنگلداری در این امر نهفته است که اولی مصرفکننده آب و دومی تولیدکننده آن است.
ساختار جنگل ضمانتکننده پایداری جنگل است
از میان برداشتن عواملی که مانع از زادآوری طبیعی در عرصههای جنگلی هستند باعث میشود بذر گیاهان، درختان، درختچهها که توسط عوامل زنده (پرندگان، خزندگان، پستانداران) و غیرزنده (باد، آب) از نقاط دیگر آورده و به طور طبیعی و بدون دخالت انسانی مستقر شوند. نهالها و گیاهان حاصل شده از این بذرهای مختلف، باعث به وجود آمدن زادآوریهای متنوع است. نهالهای مستقر شده مجموعهای از گونههای پیشگام، کلیماکس، نورپسند، نیمه سایهپسند، سایهپسند با بذرهای سبک و سنگین هستند که هر کدام از آنها، دیرزیستیها و شرایط رویشی خاص مربوط به خودشان را دارند. استقرار آنها در عرصههای متفاوت رابطه چندانی با جوامع جنگلی تغییرپذیر ندارد بلکه آنها با توجه به شرایط متغیر اعم از نوع هوموس خاک و وضعیت آب و هوایی موجود مستقر میشوند. اختلافات فیزیولوژیکی آنها عامل مهم و اساسی در شکلگیری ساختار آنها است. رقابت تنگاتنگ بین گونههای سبز شده با توقعات نوری و غذایی متفاوت باعث میشود گونههایی به حیات خود ادامه دهند که از شرایط رشدی و ژنتیکی بهتر برخوردار هستند و بتوانند در مقابل تغییر اقلیم بهتر مقاومت کنند. دامنه پراکنش گونه در طبیعت متغیر و تابع تغییرات آبوهوایی است. برعکس تصور متخصصان، جنگلهای کلاسیک مرزهای جوامع گیاهی ثابت و تغییرناپذیر نیستند. «جنگلکاریهایی که بر اساس یک جامعه ناپایدار بنا شوند طبیعتا منجر به جامعهای پایدار خواهند شد.»
چگونگی سرعت رشد متفاوت گونهها توام با شیوه دخالتهای احیایی-پرورشی در این قبیل زادآوریهای طبیعی، آنها را به تدریج به جنگلهای چند اشکوبه، ناهمسال، متنوع و ساختاری میکند. «ساختار جنگل ضمانتکننده پایداری جنگل است». در این شیوه از جنگلشناسی، همه موارد به وجود آمدن جنگل از بذر تا درخت قطور همگام با طبیعت است. خاصیت تغییرپذیری و جابهجایی گونهها باعث میشوند که جنگل حاصل شده دائما خود را به عنوان یک مجموعه زنده و پویا با شرایط موجود هماهنگ کند.
ضعیف شدن درختان و حمله آفات و امراض در اثر خشکسالیهای پیدرپی
فقدان دانش گسترده جنگلشناسی همگام با طبیعت بهویژه در کشورهای در حال توسعه، آنها را به سمت و سوی تصمیمگیری در مورد پرهزینهترین تدابیر توسعه جنگل نظیر جنگلکاری میاندازد. اگرچه این نوع جنگلکاریها ممکن است در شرایطی، آن هم تنها در سالهای اولیه کشت موفقیتآمیز باشند، اما چون به صورت یک توده جامد، خشک و بیروح با آنها برخورد میشود عملا درختان موجود با افزایش سن با مسائل و مشکلات فراوانی از جمله عدم تطابق با شرایط متغیر اقلیمی مواجه میشوند. افزایش درجه حرارت هوا و متعاقب آن خشکسالیهای پیدرپی موجب ضعیف شدن درختان و مناسب شدن شرایط برای حمله آفات و امراض میشود. تجربهای که سالهای اخیر به دفعات متوالی در کشورهای مختلف جهان رخ داده است.
جنگلکاریهایی که انتخاب گونه با توجه به شرایط کنونی آب و هوایی منطقه و جامعه جنگلی متغیر بنا میشوند و امکان جایگزینی (Sukzession) گونهها در آنها پیشبینی نمیشود، قادر نخواهند بود طی 100 الی 150 سال پیش رو خود را با شرایط آب و هوایی متغیر مطابقت دهند. یک سرمای زودرس، یک توفان شدید و یا یک دوره خشکسالی چند ساله توام با سایر عوامل نامناسب رشدی میتوانند باعث نابودی آنها شوند. این قبیل مشکلات و مسائل در جنگلهایی که ساختار آنها هماهنگ با جنگلهای طبیعی است به ندرت مشاهده میشوند.
*مشاور بین المللی جنگل و محیط زیست
منبع: پیام ما