درختان بادزده، شکسته و افتاده باید برای پایداری و پویایی زیستبوم جنگلی در جنگل برجای بماند و بِپوسد و گزاره خندهداری به نام «درختان خطرآفرین» هم تا امروز از سوی هیچ کارشناس جنگلی شناسایی نشده است. آنچه «خطرآفرین» است، نگاه بهرهبردارانه به جنگل بهعنوان سرمایه ملی است.
زیست بوم/حنیف رضا گلزار*: بیگمان قانون پیــشرو «تـوقف بهرهبرداری چوبـــی جنگلهــــای شـمال»، بزرگترین دســـتاورد زیســــت محیطی کشور در سده گذشته است. بر پایهبند (1) از بخش (ف) ماده 38 «قانون برنامه ششم توسعه کل کشور»، هرگونه بهرهبرداری چوبی از درختان جنگلهای کشور از آغاز سال چهارم این قانون، باز داشته شد تا پس از 60 سال بِهگزینی درختان جنگلی در رویشگاههای هیرکانی - کاسپیانی، ماشینِ بهرهکشی کانسارگونه از جنگلهای شمال کشور ایستانده شود. پس از آغاز این قانون که بیگمان از چنان جایگاهی برخوردار است تا در دانشکدههای علوم زیستی سراسر جهان درجایگاه الگو و دستاوردی زیست محیطی آموزش داده شود، چشمداشتها آن بود تا سازمان کارگزارِ منابع طبیعی کشور نسبت به بیان گزارشهای رسمی درباره «دستاوردهای طرحهای جنگلداری در حفظ و صیانت از پوشش جنگلی شمال کشور و درصد انجام شدن پیشبینیها در کتابچه طرحها» و همچنین درباره «درآمد ریالی و ارزی 60ساله و جایگاه هزینهکرد درآمدهای بهدست آمده از فروش چوب جنگلهای شمال» دست به کار شود و کارنامه، کارکرد و دستاوردهای این طرحها را برای مردم روشنگری کند اما این درخواست و دادخواست قانونمند تا امروز پاسخی نیافته است، چرا که نه دستاوردهای انجام «طرحهای جنگلداری» آنگونه که در 60سال گذشته و همچنان بر آن تأکید میشود چشمگیر بود و نه درآمدهای فروش چوب بر پایه آییننامههای سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری وقت در جایگاههای پیشبینی شده هزینه شد. به بیان آشکار، دستِ سازمان کارگزارِ جنگل و همه کارشناسان همراستا و هوادارِ ادامه بهرهبرداری چوبی از جنگلهای شمال در هر دو نگاهِ فنی - کارشناسی و اداری – مالی برای درستانگاری کارکردها و بیان دستاوردهای ساختارِ سنتی و اقتصاد بنیانِ مدیریت جنگلهای شمال کشور که در «طرحهای جنگلداری» نمود مییافت، با وجود همه هیاهوهای بپاخاسته پیرامون این طرحهای 60ساله تُهی بوده و است.
با این دیدگاه و از آنجا که در واپسین سال «قانون برنامه ششم توسعه کل کشور» هستیم و دستگاههای کارگزار سرگرم نگارش پیشنویس سند برنامه هفتم توسعه کل کشور هستند، زمزمههایی درباره بهرهبرداری و بیرون کشیدن درختان شکسته و بادزده و افتاده بیان شده و گویا سازمانِ کارگزار نیز با توجه به نامه «سازمان مدیریت بحران کشور»، پروانه گردآوری و بیرون کشیدن این درختان را صادر کرده است. آیا این رویکردها، تلاش برای زمینهسازی شکستن «قانون توقف بهرهبرداری چوبی از جنگلهای شمال» در متن برنامه هفتم توسعه کل کشور است؟
درختان بادزده، شکسته و افتاده از دیدگاه فنی و کارشناسی حقِ آشکار بومسازگان جنگلهای شمال و رمز پایداری و نگهبانی از «تنوع زیستی» این رویشگاه یگانه و ویژه است و بزرگنمایی نیست اگر اینگونه دادوَری کنیم که جایگاه این درختان بر خاک افتاده جنگلی از جایگاه درختان سرپا و زنده موجود در این رویشگاهها نیز بیشتر و اثرگذارتر است. از سوی دیگر برخی شنیدهها و گمانهزنیها بیانگر بازخواست سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور از سوی یک دستگاه نظارتی درباره چرایی بیرون نکشیدن درختان شکسته و افتاده از جنگلهای شمال کشور است. چنانچه این شنیدهها درست باشد، موجب شگفتی است که چرا آن «دستگاه نظارتی» از دستاوردهای کارشناسی و کارنامه مالی طرحهای جنگلداری 60ساله نمیپرسد و نمیجوید ولی برداشت نشدن درختان شکسته و افتاده تنها در پنج سال گذشته را چنین میکاود و هشدار میدهد و اینگونه موی از ماست بیرون میکشد!؟
چشمداشت همه کنشگران و کارشناسان و دلسوزان آینده منابع طبیعی ایران آن است تا سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور در این دوره نسبت به پالایشِ زیربنایی درونسازمانی درباره شناساندن و برداشت از واژگان «منابع طبیعی» و در پی آن پیرایشِ شیوهها و روشهای بهرهبرداری از جنگل و همچنین بازپسگیری این نامه و استوار کردن بیش از پیش دستاورد پر اَرج «قانون توقف بهرهبرداری چوبی از جنگلهای شمال» و همچنین ارائه پاسخهای کارشناسانه به «سازمان مدیریت بحران کشور» و «نهاد نظارتی» پیگیرِ چرایی بیرون نکشیدن درختان بادزده و افتاده، بیدرنگ گامهای بلند برداشته و کیان و جایگاه کارشناسی خود را پشتیبانی نماید.
جان سخن و خواسته آنکه برای پایداری و پویایی منابع طبیعی و محیط زیست کشور، نه سازمانهایی نرمشپذیر و بردبار در برابر فشارها و درخواستهای بیرونی، بلکه سازمانهایی فشارشکن و استوار در برابر درخواستهای غیرکارشناسانه زیادهخواهان میخواهیم.
درختان بادزده، شکسته و افتاده باید برای پایداری و پویایی زیستبوم جنگلی در جنگل برجای بماند و بِپوسد و گزاره خندهداری به نام «درختان خطرآفرین» هم تا امروز از سوی هیچ کارشناس جنگلی شناسایی نشده است. آنچه «خطرآفرین» است، نگاه بهرهبردارانه به جنگل بهعنوان سرمایه ملی است.
*کارشناس ارشد خاک و آب
منبع: ایران