سیاستگذاری یکی از شاخههای مهم در برنامهریزی بلندمدت است که متأسفانه در حوزه مسائل آب، منابع طبیعی، محیط زیست و کشاورزی در کشور در دهههای مختلف از نظر علمی مورد غفلت جدی قرار گرفته است.
زیست بوم/ حجت میان آبادی*: سیاستگذاری یکی از شاخههای مهم در برنامهریزی بلندمدت است که متأسفانه در حوزه مسائل آب، منابع طبیعی، محیط زیست و کشاورزی در کشور در دهههای مختلف از نظر علمی مورد غفلت جدی قرار گرفته است.
شواهد متعدد نشان میدهد که سیاستگذاری آب، کشاورزی و محیط زیست در کشور در چند دهه گذشته بیش از آنکه مبتنی بر اصول و مبانی صحیح باشد مبتنی بر سعی و خطا و فاقد الزامات و شرایط اولیه اصول سیاستگذاری علمی بوده است. هدف از این نوشتار تحلیل کلی سیاستگذاری آب، کشاورزی و محیط زیست در برنامههای توسعه است.
سیاستگذاری به صورت عام و سیاستگذاری آب به صورت خاص از دو مرحله کلی و فرایندمحور شامل 1) طراحی سیاست و 2) اجرای سیاست تشکیل شده است. بررسی سیاستهای مدون در برنامههای توسعه گذشته نشان میدهد که متأسفانه سیاستهای مدون در شش برنامه توسعه در هر دو مرحله از اشکالات و ایرادات بسیار اساسی و جدی برخوردار بودهاند که همین مسأله سبب عدم موفقیت و به هدف رسیدن این سیاستها شده است. هر چند واکاوی و تحلیل این عوامل بسیار گسترده و مفصل است اما در این نوشتار سعی میشود بخشی از عوامل اصلی مؤثر بر عدم موفقیت سیاستهای آبی در کشور در برنامههای توسعه در دو مرحله طراحی و اجرا تحلیل و ارزیابی شوند.
یکی از مهمترین مشکلات و چالشهای سیاستگذاری در برنامههای پنجساله توسعه در کشور آن است که سیاستگذاری برنامههای توسعه پنج ساله با «ایدهآلنویسی» یکسان در نظر گرفته میشود. بدین معنا که سیاستمداران و سیاستگذاران هر آنچه را که خوب و مطلوب میپندارند ، به صورت یکجا و در یک بسته، کنار هم قرار میدهند و پس از گردآوری آن مطلوبها، آن را به عنوان اسناد سیاستگذاری و سیاستهای توسعه ارائه و مصوب میکنند، در حالیکه این نگاه به سیاستگذاری کاملاً غلط است. سیاستها باید با توجه به شرایط اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و اقلیمی و سرزمینی پیشرو طراحی و تصویب و در نهایت اجرا شوند.
مشکل دیگر در فرایند سیاستگذاری برنامههای توسعه پنجساله در کشور آن است که سیاستگذاران هیچ توجهی به عدم قطعیتها و شرایط پیشروی کشور در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، امنیتی و اقلیمی ندارند. آنها سیاستها را در محیطی ایستا و مطلوب و بدون توجه به ظرفیتها و چالشهای پیشرو در پنج سال آینده کشور طراحی و تصویب میکنند. لذا عمده سیاستها در مرحله اجرا و با توجه به شرایط متغیر اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و اقلیمی کشور با مشکلات متعدد و در نهایت با شکست عمده مواجه میشوند. بر این اساس، سیاستگذاری بدون مطالعه و در نظر گرفتن شرایط و ظرفیتهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و اقلیمی پیشرو کشور از دیگر چالشهای سیاستهای برنامههای توسعه در کشور بوده است.
با توجه به این موارد، تکثر قوانین و گنجاندن مجموعهای از مطلوبیتهای ذهنی به اسم سیاستهای برنامه توسعه در حوزه آب، محیط زیست و کشاورزی سبب میشود که این سیاستها در مرحله اجرا نه تنها با مانع جدی فقدان منابع از جمله بودجه و ظرفیت و پتانسیل اجرا مواجه شوند بلکه در بسیاری از موارد، این سیاستها از نظر اهداف در تناقض با یکدیگر نیز قرار میگیرند که این مسأله در سیاستهای تدوینی برنامه ششم توسعه مشهود بود.
بر این اساس، تجارب کشورهای موفق در حوزه سیاستگذاری نشان میدهد که آنها ضمن «شناسایی» و سپس «اولویتبندی» مسائل، در برنامههای پنجساله خود بر چند محور و حوزه اساسی و با اولویت تمرکز کرده و امکانات سیاستی خود را برای حل و مواجهه با آن مسأله در برنامه قرار میدهند.
به طور کلی بخشی از مهمترین عوامل کلیدی و مؤثر در عدم موفقیت سیاستهای برنامههای توسعه در کشور را میتوان به صورت زیر دستهبندی کرد:
عدم شناسایی و اولویتبندی مسائل و عوامل آنها،
برخورد با «علائم» به جای «عوامل» در مواجهه با مسائل و طراحی سیاستها نظیر شفافیت، عدم تعارض منافع، پاسخگویی، سازکارهای مسئولیتپذیری و...
عدم توجه به چالشهای پیشروی کشور در بازه 5 سال آتی،
نبود سازکارهای ارزیابی و نظارت بر اجرای سیاستها،
عدم پاسخگویی دولتها در مقابل عدم اجرای سیاستها،
کپیبرداری از سیاستهای اجرا شده در سایر کشورها بدون توجه به بسترهای اجرایی آن (عدم انطباق سیاستها با بسترهای ملازم آن).
بر این اساس، پیشنهاد میشود که ضمن مطالعه و تبیین شرایط کشور در پنج سال آینده از نظر اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، امنیتی و اقلیمی، شبکه مسائل اصلی کشور در حوزه آب، کشاورزی و محیط زیست، احصا و «اولویتبندی» شود و مبتنی بر عوامل معرفی شده به نسبت به طراحی سیاستها و همچنین مکانیسمها و سازکارهای اجرای سیاستها اقدام مناسب صورت گیرد.
* پژوهشگر حوزه دیپلماسی و سیاستگذاری آب
منبع: ایران