زیست بوم/ناهید حاجیلو*: مقام معظم رهبری در بیانات خود خطاب به روابط عمومیدستگاه
های دولتی فرمودند: «روابط عمومی بهترین نمایانگر اوضاع داخلی وزارتخانه از یک سو
و از سوی دیگر منعکس کننده چگونگی مسایلی است که در آن نهاد میگذرد. سلامت یک
دستگاه به اتصال اجزای آن و هم نوایی و هم سازی آنها ارتباط دارد. روابط عمومی ها
میتوانند فعالیت نهادها را ارزیابی و منعکس کنند و مشخص کننده روشها ونقصهای
دستگاه مربوط خود باشند.»
به گفته کارشناسان وصاحبنظران علوم ارتباطات اجتماعی، روابط عمومی چشم بینا و گوش شنوای یک سازمان است، روابط عمومی هنراست و بهترین مشاور سازمان است، که بخشی از وظایف مدیریت سازمان را طرحریزی و اجرا میکند، روابط عمومی همچنین به نوعی تبلیغات سازمانی محسوب میشود که البته صرفاً به معنای آگهی دادن به رسانهها نیست، روابط عمومی یعنی برقراری ارتباط خوب با دیگران، روابط عمومی پل ارتباطی سازمانها ومردم است که سعی دارد اهداف سازمانها را برای آنان تشریح و از مخاطبان، خبرگیری کند تا عکس العملهای آنها را به آگاهی تصمیم گیران سازمان برساند.
روابط عمومی یک ابزار مدیریتی مهم واساسی است و اگر بتواند نقش های مهم واساسی مانند آینده نگری و بحران ستیزی را به درستی انجام دهد، میتواند جایگاهی مهم در فرآیند برنامهریزیها وتصمیم گیریهای کلان سازمان نیز برای خود کسب کند.
چند روز پیش به نقل از خبرنگارخبرگزاری فارس، گزارشی با عنوان «رفتارهای مداخله گرانه مشاور رسانه ای خود خوانده خانم ابتکار در امور روابط عمومی سازمان حفاظت محیط زیست» در سایت خبرگزاری فارس درج شده بود که دور از واقعیت نبود.
متاسفانه طی سالیان گذشته جایگاه روابط عمومی در سازمان حفاظت محیط زیست همواره با چالشها و تنش هایی روبرو بوده که باعث تنزل جایگاه آن شده است و از اینرو ضرورت دارد باتوجه به وضعیت فعلی محیط زیست کشور و برای حفظ آن با جلب مشارکت 80 میلیون ایرانی، به ارتقای واحد روابط عمومی سازمان چه درستاد و چه در روابط عمومی محیط زیست استانها، توجه ویژهای شود.
چالش های روابط عمومی سازمان حفاظت محیط زیست را میتوان در بخش های اصلی مانند تشکیلات، اعتبارات، آموزش، عملکرد، کیفیت نیروی انسانی، و از همه مهمتر، نگرشهای منفی عنوان کرد و نا مشخص بودن جایگاه و تشکیلات روابط عمومی در مجموعه سازمان حفاظت محیط زیست، این واحد را یک مجموعه صرفاً خدماتی میداند و انتظاراتی که از آن دارد، در حد هماهنگی جلسات و پذیرایی، نصب پوستر و بنر و اطلاع رسانی اخبار محیط زیست در سایت سازمان و گاهی عکاسی و ضبط فیلم از جلسات و نشست های داخلی واحدهای سازمان، با هدف جمع آوری عمکلرد ومستندسازی آن ها محدود می شود.
از مشکلات اساسی روابط عمومی سازمان حفاظت محیط زیست روزمرگی و درگیری با کارهای عادی وجاری است که باعث میشود مدیریت روابط عمومی از برنامه ریزیهای کلان و استراتژیک سازمانی غافل بماند و از همه مهمتر اینکه روابط عمومی سازمان حفاظت محیط زیست هم مانند سایر روابط عمومی دستگاههای اجرایی با کمبود کارشناسان متخصص در علوم ارتباطات مواجه است. یکی دیگر از مشکلات واحد روابط عمومی سازمان، ناآگاهی مدیران ارشد سازمان از نقش موثر روابط عمومی در اقناع و جلب مشارکت مردم است که این امر آموزشهای لازم جهت تغییر نگرش مدیران ارشد سازمانی را میطلبد.
نقش «مشاور رسانه اي» از زبان کارشناسان
به گفته کارشناسان؛ مديران مشورت پذير موفقتر از مديران عملگرا هستند، هرچند «مشاور» به طور كلي در نظام مديريتي ما تعريف درستي ندارد . عنوان «مشاور»،گاه براي رعايت شأن افراد (بويژه مديران بركنارشده ) به كار ميرود، گاه ابزاري براي رفيق بازي است، گاه به مثابه حیاط خلوت سازمان مورد استفاده قرار میگیرد،گاه به چشم «مديريت سايه» يا «روز مبادا» ديده ميشود، گاه بهانهاي براي پرداخت حقوق به يك دوست و برخی داد و ستدها است، اما «مشاور»، در تعريف مديريتي خود شاخصهايي دارد و براین اساس، «مشاور»، فردي است كه حداقل در يك زمينه از رئيس خود سرآمدتر است. «مشاور»، كارهای اجرايي يا هماهنگي بين چند مدير پايين دستي را انجام نمیدهد و به عبارت بهتر، قائم مقام يا دستيار ويژه کسی نيست، همچنان كه ناظر يا جاسوس کسی هم نيست. «مشاور» حقوق ميگيرد تا نقايص کارها را در نشستی خصوصي بگويد، پيش از آن كه ديگران در محافل عمومي آن را فریاد کنند، او پول ميگيرد و از قضا ممكن است پول هنگفتي بگيرد تا اشكالات كار مدیران را قبل از اجرا گوشزد كند، يعني پيش از آن كه خرابي بزرگي به بار آید. اگر مدیران به «بهبه گویی » نیاز دارند آن را باید از راههای دیگری نه با استخدام «مشاور» تامین کنند.
«مشاور رسانه اي» با سخنگو، مدير روابط عمومي، دستيار مطبوعاتي و ساير مشاغل مشابه تفاوت دارد، او قرار نيست رابط رسانهاي باشد و نحوه انتشار اخبار فرد يا سازمان را پيگيري كند ویا به افكار عمومي يا رسانه ها پاسخ دهد. او همچنین قرار نيست هماهنگ كننده يك مصاحبه اختصاصي با يك شبكه مهم تلويزيوني باشد چرا که انجام این قبیل کارها، درشرح وظایف واحد روابط عمومی فهرست می شود.
«مشاور رسانه اي» قرار است به رئيس خود بگويد كدام حرف يا رفتارش چه انعكاسی در افكار عمومي و نمايندگان آنها (رسانه ها) دارد يا داشته است و درعین حال مرز وظایف خود را با هماهنگ کنندگان ستادی حفظ کند.
با بررسی نظرات بالا؛ براین باورم که دفتر روابط عمومی سازمان حفاظت محیط زیست در عملکرد 4 ساله خانم ابتکار پیش از گذشته دچار چالش ها و تنش های عدیده ای شد، که دلیل اصلی را باید از کارکنان مجموعه روابط عمومی سازمان جویا شد. به عنوان کارشناس امور رسانه سازمان حفاظت محیط زیست، به بیان این علتها می پردازم؛ یکی از اشکالات اصلی، وجود افراد مشکلساز در محیط کاری است که میتواند آنها را غیرقابل تحمل کنند. محیطی که کار در آن عذابآور و بیمار کننده است و محیط کاری مجموعهای از همکاران خوب، بد و مشکلساز است. تکلیف همکاران خوب که روشن است، اما همکاران بد افرادی هستند که باعث آزار و ناراحتی دیگران میشوند و در عین حال خودشان هم نمیدانند که چه اشتباهی میکنند و در ضمن خلق و خوی خاص خود را دارند. همچنین همکارانی هستند حاضر نیستند که دریافت پاداش، ارتقای شغلی وامتیاز گرفتن همکاران را به جز خودشان را تحمل کنند و عجیب این است که در بیشتر مواقع این گونه افراد متاسفانه به اهداف خود میرسند.
در بیشتر سازمان و شرکتها افراد حسود و ناسازگار در اکثریت و یا در قدرت قرار دارند. این افراد مشکل ساز، کارشکنی و زیرآب زنی را در محل کار به یک «فرهنگ بد و گسترده» تبدیل میکنند و این باور را در محیط های کاری رواج میدهند که برای حفظ موقعیت کاری خود، باید زیر آب دیگران را بزنند که این طرز تفکر مشکلات فراوانی را برای مجموعه روابط سازمان پدید میآورد که متاسفانه از مجموعه، مدیران ارشد و رئیس سازمان هم حمایت میکرده اند.
از دیگر اشکالات روابط عمومی سازمان، نبودکارشناس متخصص و حرفه ای به خصوص درحوزه رسانه و خبر بود، که این معضل با توجه به حجم بالای انجام کارها در واحد روابط عمومی سازمان در دوره ریاست خانم ابتکار بر فشارهای کاری بر مدیریت روابط عمومی بیش از پیش میافزود که به ناچار همواره جور کم کاریها و سهل انگاریهاینیروهایش را خود متحمل میشد.
نبود تفاهم، اتحاد و رقابتهای سالم در میان کارکنان مجموعه روابط عمومی، یکی دیگر از اشکلات اصلی بود و تبعیض و بی عدالتی های فراوانی تا به امروز در مجموعه روابط عمومی وجود داشته است که دود آن بیش از هرکسی به چشم کارکنان میرفت و ضرر و زیانهای فراوانی را به مجموعه وارد می ساخت.
باتوجه به موارد یاد شده، ورود «مشاور رسانه ای» خانم ابتکار به مجموعه روابط عمومی وتسلط برحوزه رسانه، دور از انتظار نبود، از نظر خانم ابتکار، روابط عمومی یعنی خانم ابتهاج و محیط زیست از نظر خانم ابتهاج یعنی خانم ابتکار بود و با تعصب زیادی که مشاور رسانهای سازمان نسبت به خانم ابتکار داشت، طبیعتاً ترجیح میداد امور رسانه ای سازمان را خود بر عهده گیرد و بر آن نظارت کنند. همچنین «کارکنان روابط عمومی» را به 2 دسته خود و غیرخودی تقسیم کرده بودند که این یکی از معضلات در واحد روابط عمومی محسوب میشد.
من همواره به رویکرد و سیاستهای رسانه ای دوران ریاست خانم ابتکار انتقاد داشته ام، رویهای که این سازمان درخصوص رسانهها و افکار عمومی پیش گرفته بود از نظر من صرفاً به اطلاع رسانی اخبار سازمان در پرتال آن و یا در سایت خبرگزاریها محدود میشد وخودی وغیرخودی کردن رسانهها یکی دیگر از سیاست های غلط دوره 4 ساله ریاست خانم ابتکار بود، زیرا که هدف رسانهها انتشار اخبار واقعی وشفاف از محیط زیست است، نه انتشار صحبتهای خانم ابتکار وهمین موضوع به مذاق مشاور رسانه ای سازمان خوش نبود و انتقادها را هجمه به خود تصور میکردند و در برخورد با برخی خبرنگاران، موضع گیریهای تندی نشان می دادند و مدیرمجموعه روابط عمومی سازمان درهیچ زمان در تدوین و اجرای این سیاستها نقشی نداشتند.
درخاتمه، پیشنهادهایی برای توانمندسازی روابط عمومی سازمان چه در ستاد و چه دراستان ها یادآور میشوم که برای حفظ محیط زیست از راه جلب مشارکت 80 میلیون ایرانی، انتظار میرود که رئیس محترم سازمان توجه ویژهای به آنها داشته باشند:
1- توجه جدی به افکارسازنده کارکنان با هدف ایجاد حرکت، اصلاح و جریان سازیهای سالم بدون در نظر گرفتن امیال و رویکردهای مخرب سیاسی که متأسفانه یکی از معضلات روابط عمومیها است
2- دفاع از جایگاه روابط عمومی در مقابل دخالتهای غیرمسئولانه واحدها و افراد
3- حفاظت از حریم سازمان در مقابل جوسازیها، خلاف گوییها، دروغ پردازی ها و تهدیدها، این مهم در حالی محقق میشود که مدیر روابط عمومی خود مبرا از این مسائل باشد
4- تخصصی شدن وظایف روابط عمومی و حذف کارهای زائد و موازی از وظایف روابط عمومی
5- حمایت ریاست سازمان از روابط عمومی
6- تغییر نگرش مسئولان نسبت به نقش روابط عمومی و جایگاه و اهمیت آن
7- سازماندهی خبری سازمان (تلاش برای اطلاع یابی و اطلاع رسانی به موقع با روش ها و ابزارهای ارتباطی)
8- استفاده حداکثری از ظرفیت رسانه های گروهی و به خصوص رسانه ملی که با چنین رویکردی میتوان منتظر تغییر رفتار مردم نسبت به محیط زیست کشورمان باشیم.
*کارشناس رسانه سازمان حفاظت محیط زیست
بنده منکر زحمات همکارانم نشدم فقط اشاره کردم درحوزه خبر ورسانه نیروی متخصص نداریم
شان وجایگاه روابط عمومی درحد نصب پوستر وبنر هماهنگی جلسات و... نیست
روابط عمومی سازمان بیش از هر واحد دیگری باید درسازمان جایگاه بالاتری داشته باشد
لطفا مطلب بنده را دقیق تر مطالعه بفرمایید
این نوشته دقیقاً تسویه حساب شخصی با یکسری از افراد است به نظرم انتشار این یادداشت در زیست بوم دور از انتظار بود.........
بنده به عنوان دانش آموخته ارتباطات، حضورتان عرض میکنم که جدا از درست یا غلط بودن انشای نگارنده، از شما به عنوان یک رسانه بعید است که چگونه عقاید شخصی و نه کارشناسی فردی را که خود را کارشناس ارتباطات معرفی میکند و متنش فاقد ارزش نقد منصفانه است و از هم گسیختگی و ورود به حاشیه های غیر مرتبط (به غیر از غلط های نگارشی مشهود)در آن موج می زند را منتشر کرده اید؟!
هر نقدی فرصتیست برای پوشش نقاط ضعف و حرکت به سمت پیشرفت و تعالی
در حاليکه در طول حدود 12 سالي که در خبر به طور حرفه اي کار مي کنم، در دوره هاي مختلف مشکلات زيادي در روابط عمومي سازمان محيط زيست مشاهده کردم که يکيش سياسي کاري سازمان بوده. ديگري تعامل ضعيف با رسانه ها خصوصا صدا وسيما و...
البته مشکل جايگاه روابط عمومي در اکثر سازمان ها و وزارتخهونه ها جديه و دولت هم توجه درست به آن نداره اما برام جالبه که وقتي يکي از همکاران خودتون وضع موجود رو نقد مي کنه، کارشناسان سازمان به جاي ديدن مشکل بسيج ميشين تا نويسنده رو بکوبيد
فکر کنم فرهنگ سياسي کاري خصوصا در زمان ابتکار به عمق افکار کارکنان سازمان محيط زيست نفوذ کرده...
راستي در همين مطلب هم گفته شده که زيرآب زني به فرهنگ بد و گسترده تبديل شده که فکر کنم کامنت هاي بالا نشون دهنده اين واقعيته
ﯾﮑﯽ ﮐﻮﭼﮏ،
ﯾﮑﯽ ﺑﺰﺭﮒ،
ﯾﮑﯽ ﺑﻠﻨﺪ،
ﯾﮑﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ،
ﯾﮑﯽ ﻗﻮﯼ،
ﯾﮑﯽ ﺿﻌﯿﻒ...
ﺍﻣﺎ ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ...
ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻟﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ...
ﻭ ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﻌﻈﯿﻢ
ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ...
ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﻭ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ...
ﮔﺎﻩ ﻣﺎ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑﻮﺩﯾﻢ، ﻟﻬﺶ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ!
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﭘﺎﯾﯿﻨﺘﺮ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﺘﯿﻢ!!!
ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ،
ﻧﻪ انسانی ﺑﻨﺪﻩ ﻣﺎﺳﺖ، ﻧﻪ انسانی ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺎ...
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺁﻓﺮﯾﺪ.تا ما درک کنیم متوجه باشیم و
ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ،
ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻟﺬﺕ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﺑﻮﺩﻥ را بهتر بفهمیم .
یکی بر سر شاخ بود و بن می برید ....
ضمنا از زیست بوم انتظار انتشار این مطلب را نداشتیم .
چون این خانم کاری جز زدن مدیر و بچه های زحمت کش و فعال روابط عمومی در حراست و کلیه واحد های سازمان را در واحد روابط عمومی نداشته است
چون این خانم کاری جز زدن مدیر و بچه های زحمت کش و فعال روابط عمومی در حراست و کلیه واحد های سازمان را در واحد روابط عمومی نداشته است
البته خانم حاجیلو باید از این مثال انگشتان دست که یکی از همکارانشان در کامنت های بالا گذاشته اند درس بگیرند و کلا امیدی به درست شدن وضع نداشته باشند. در مورد انگشتان دست داستان معروفی هم وجود داشت که می گفت چهار انگشت زحمت کشیدند و با هم کار کردند و از گندم نان درست کردند و انگشت پنجم زحمات همه را خورد!
فکر می کنم نظر خانم حاجیلو هم بیشتر مشکلاتی است که معمولا از طرف انگشت آخر به وجود می آید.
بنظر بنده انتقاداتی که درمورد نحوه عملکرد خانم ابتکار و دیگرانی که نامشان در یادداشت آمده و مشکلات و مسائلی که ایجاد کردند، صحت دارد. بنده شاید بیشتر از اغلب همکاران در حوزه روابط عمومی شاهد نحوه کار این دفتر و عملکرد حوزه ریاست و نقش آن بر این دفتر بوده ام.
بهتراست بجای اینکه درمورد مشکلات و حقایق برشمرده در یادداشت اندیشه کنیم، برای خانم نویسنده مقاله که دست کم دارای صداقت در حرفهایشان بوده ، احترام قائل شده و اینگونه نادرست و بدون اندیشه نتازیم، ضمنا از زیست بوم برای انتشار مطلب متشکرم.
من هم مثل همه همكاران خوب و زحمتكشم كه با همه ضعفهاي موجود آبروي دفترشان رو آبروي خودشان ميدانند ، ازنشر اين مطالب توسط زيست بوم متعجبم، وقتي نقد نامه ايشون رو كه مثلا و به ادعاي خودشون دانش آموخته و متخصص رشته روابط عمومي هستند، خوندم ، دلم براي همكاران شاغلم در اين دفتر به درد آمد ، براي مدير اين مجموعه و همكاراني ، كه مورد خطاب اين متن هستند سوخت
استفاده از عباراتي، مثل حسادت ،
اشاره به وجود همكاران مشكل ساز ، زير آب بزن ، كساني كه با ارتقاء همكاران مخالف هستند، چه رفتارهاي آشنايي!!!!!!
اي كاش سركار ميتوانستيد لااقل به اندازه انگشتان يك دست ، و به ميزان سنوات خدمت ، يك رزومه كاري از عملكرد خودتان ارايه ميداديد ، تالااقل خستگي از تن همكارانتان كه نه از تن خودتان در برود
اين همه جابجايي، در دفاتر مختلف، روحيه هميشه شاكي ، عدم همكاري ، كارشكني،
متاسفانه رمقي براي مديران ارشد اين دفتر و همكارانتان نميگذارد ، و اتفاقا روزمرگي از همينجا اغاز ميشود
انشاالله، همه به فكر كمك ، بهسازي، همراهي،... باشيم.