میگوید در گذشته صیاد بوده و در دفترخانه رسمی کار میکرده اما بخاطر عشق به طبیعت درآمد چندبرابری را راها کرده و حفاظت از طبیعت را به عنوان شغل آینده خود انتخاب کرده است. دغدغههای کاریاش کاملا محیط زیستی است و دایما به خطراتی که این روزها منطقه حفاظت شده دره پریشان را تهدید میکند اشاره میکند. اولین نفری است که در شهر سریش آباد محیط بان شده و ترویجگری او و خانوادهاش باعث شده تا همشهریان به محیط زیست به احترام او، بیشتر توجه کنند.
زیست بوم/ منصوره محمدی: عشق به طبیعت و روحیه حمایتگری از موجوداتی که توانی برای محافظت از خود دربرابر انسانها ندارند، شاید تنها دلیل بسیاری از محیط بانان برای ورود به این حرفه باشد. افرادی که سهمشان از قانون به حدی نامشخص است که حفاظت از خودشان گاهی تا پای چوبه دار میرسد و اگر کشته شوند، شهادت مبارکشان میشود! با وجود آن باز هم پاسداری از طبیعت برایشان مهم و در اولویت است.
سجاد غفاری محیط بانی کردستانی منطقه حفاظت شده دره پریشان است. میگوید در گذشته صیاد بوده و در دفترخانه رسمی کار میکرده اما بخاطر عشق به طبیعت درآمد چندبرابری را راها کرده و حفاظت از طبیعت را به عنوان شغل آینده خود انتخاب کرده است. دغدغههای کاریاش کاملا محیط زیستی است و دایما به خطراتی که این روزها منطقه حفاظت شده دره پریشان را تهدید میکند اشاره میکند. اولین نفری است که در شهر خویش آباد محیط بان شده و ترویجگری او و خانوادهاش باعث شده تا همشهریان به محیط زیست به احترام او، بیشتر توجه کنند.
زیست بوم به بهانه روز محیط بان به گفت و گویی با این محیطبان کردستانی پرداخته که در ادامه میخوانیم:
«من از جمله کسانی هستم که به دلیل علاقه به محیط زیست وارد این عرصه شدم. پیش از این در دفترخانه اسناد رسمی کار میکردم و درآمد چندین برابری داشتم. اما به دلیل علاقهای که داشتم محیط بانی را انتخاب کردم. عشق به محیط زیست باعث شد که صیادی را هم کنار بگذارم. اما وقتی وارد این حوزه شدم جو را آنگونه که باید ندیدم. همه محیط زیستی نبودند در این فضا؛ عضوی از مجموعه محیط زیست هستند اما محیط زیستی نیستند.»
او درباره تاثیر محیط بانی بر زندگی شخصی خود میگوید، به تربیت سفیران محیط زیست در خانواده اشاره میکند که آموزشهایی که به خانواده و به ویژه فرزندان خود داده آنها را به مبلغین حفاظت از طبیعت تبدیل کرده است: "وقتی وارد محیط زیست شدم، بچهها و خانوادهام را جوری بار آوردم که در طبیعت به هیچ وجه زباله رها نمیکنند. برای بچههایم از تخریب زیستگاه، شکار و اهمیت حفاظت از محیط زیست حرف میزنم و آنها هم در مدرسه و جمع دوستان خود این موضوعات را ترویج میدهند.
غفاری در ادامه از تاثیر حضور یک محیطبان در محیط زندگی صحبت میکند: «من اولین محیطبان سریش آبادی هستم و این باعث شده که مباحث محیط زیستی را در این شهر مطرح کنم. برای اولین بار کمپینهای زیست محیطی را راه اندازی کردیم و فعالیتهای زیست محیطی از جمله کوهنوردی پایدار و جمع آوری زباله ر ا ترویج دادم. بسیاری از کسانی که شکارچی بودند در رودربایستی با من میمانند و دیگر به شکارهای غیرضروری که تشخیص میدهند نمیروند.»
از او درباره خطرات حرفه محیط بانی میپرسم. خطرات را هم با نگاهی به منطقه حفاظت شدهای که در آن مشغول است دانه دانه میشمرد و از راههای دور زدن قانون توسط شکارچیان میگوید: خطر برای محیط بانان همیشه هست. خیلیها جان خود را از دست داده اند. برای مثال بخشی از منطقه حفاظت شده ما در خاک کرمانشاه است و بارها تعقیب و گریز با شکارچی اتفاق افتاده و وارد خاک کرمانشاه شدیم و به سمت ما تیراندازی کردیم و اما قاضیها پیگیری نمیکنند چرا که میگویند محل وقوع جرم در استان دیگری است. خیلی از شکارچیها این را میدانند و عمدا محیط بانها را به استان دیگری میکشند تا این اتفاق رخ دهد چرا که میدانند محیط بانها در استان دیگر قدرت اینکه پیگیر شوند را ندارند.
یکی دیگر از معضلات مربوط به این منطقه مجوزهای معدنکاری است که برای منطقه حفاظت شده دره پریشان صادر کرده اند. الان در قلب یک منطقه حفاظت شده یک معدن بزرگ داریم که هر روز به آن تعرض میشود و نقاط بکر آن در حال از بین رفتن است. انفجارهازاد و ولد حیوانات این منطقه حفاظت شده را به خطر انداخته چرا که به دلیل استرس بالایی که به آنها وارد میشود جفت گیری نمیکنند یا سقط جنین دارند.
معضل دیگر مربوط به سلاح است. در این منطقه هر خانوادهای حداقل ۴ اسلحه دارد که همه با مجوز سلاح شکاری است. این موارد باعث شده که تاب آوریب منطقه دربرابر اسلحهها کمم شده است. قدیم میگفتیم نسل شکارچیهای قعلی که از بین برود نسل بعد آگاهتر هستند و این کار را نمیکنند اما امروز بدتر شده است و شکار به تفریح جوانان تبدیل شده است. بعد محیط بان را بدون تجهیزات و امکانات در مقابل شکارچی قرار میدهند که در نهایت به درگیری و اتفاقاتی منجر میشود که خودتان شاهد هستید.
گفت و گو را با یک خاطره از او به پایان میرسانیم. خاطرهای که در کمال آرامش تعریف میکند درحالی که میتوانست به قیمت جان او و همکارش تمام شود: «گزارشی از شکار در منطقه به ما رسید، مسیر حرکتمان را به گونهای طراحی کردیم که شکارچیها بالای سر ما بودند. آنها فکر میکردند ما افرادی هستیم که با آنها قرار داشتند و زمانی که به آنها رسیدیم متوجه شدند که ما محیط بان هستیم. اما بدون درگیری تسلیم شدند و شکار را تحویل دادند.»
تبریک فراوان بر محیط بانان گرامی این سرزمین که اگر این عزیزان نبودند بر سر حیات وحش این کشور چه بلایی آمده بود؟!
اولین محیطبان سریش آباد لطفتان مستدام