اگر تصور انجام جراحی قلب و مغز توسط کارشناسان محیط زیست ترسناک باشد که هست، بیکاری تحصیلکردههای محیط زیست و سپردن اتاق عمل طبیعت کشور به غیرمتخصصان هم اسفبار است.
زیست بوم/اصغر محمدی فاضل*: نگاهی به چند پدیده یکی دو هفته گذشته نشان میدهد حال ما و محیط زیست ما خوب نیست. گرچه بحرانهای محیط زیستی امروزه چالش مهم همه کشورها و دولتها به شمار میروند و منحصر به یک کشور و جغرافیا نیستند.
هنگامی که نظم طبیعت در سطحی گسترده دچار اختلال میشود، روی زیست روزمره انسان تاثیر میگذارد، از کیفیت آن کم میکند و حتی آن را به مخاطره میاندازد. اما این که مشکلات محیط زیستی ما فهرستی بلند باشد و همزمان شاهد خیل فارغالتحصیلان بیکار محیط زیست در کشور باشیم، یک تناقض آشکار ولی پرمعناست.
کدامیک از ما یخچال معیوب را به اورژانس یک بیمارستان میبریم یا هنگام خرابی خودرو در کنار بزرگراه با چشم پزشکی تماس میگیریم که بیاید و در محل آن را تعمیر کند؟ آیا سوال سختی است که وقتی حال محیط زیست خوب نیست، از چه کسی باید انتظار کمک داشت؟ متخصص ارتوپدی یا فارغالتحصیل رادیولوژی؟ مگر میشود کار را به کاردان نسپرد و انتظار گرهگشایی داشت؟
اگر تصور انجام جراحی قلب و مغز توسط کارشناسان محیط زیست ترسناک باشد که هست، بیکاری تحصیلکردههای محیط زیست و سپردن اتاق عمل طبیعت کشور به غیرمتخصصان هم اسفبار است.
این نوشتار، نه یک واگویه مدیریتی، بلکه واکاوی یک مشکل اجتماعی است. نیک میدانم اشتغالزایی پایدار بسادگی نوشتن یک مقاله نیست، اما چشم فروبستن بر واقعیت هم یک راهکار عاقلانه نیست. مشکلات امروز برای تامین آب و خاک و هوا و غذای سالم بیشتر به موج های کوچکی شبیه است که اگر مهار نشود هجوم موجهای بزرگتر را مرگبار میکند؛ چون وقتی از راه میرسند حتی اگر تمام متخصصان محیط زیست را هم به بالین بیمار ببریم، بعید است علاج واقعه شود.
جوانان این مرز پرگهر، بارها توانایی کم نظیر خود را با همراهی، ایثار و پشتکار اثبات کردهاند و گرههای بسیار بزرگتر را گشودهاند. در طول سه دهه گذشته و با یک دوراندیشی هوشمندانه تعداد زیادی کارشناس محیط زیست در گرایشهای مختلف و با هزینههای گزاف توسط دانشگاههای کشور تربیت شدهاند که دلسوز و امیدوار به آبادانی این سرزمین هستند.
جوانانی که بیش از هر متخصص دیگری دردهای طبیعت پر رمز و راز ایران را میشناسند و برای درمان یکایک آنها آموزش دیدهاند و بدون تردید شایستهترین گروهی هستند که میتوانند حال ما و محیطزیست ما را خوب کنند.
* کارشناس محیط زیست
تیتر مطالب شما خیلی جالبه
اتاق فکر تیتر دارید؟
البته شاید گفتید و بدون خداحافظی و مراسم شما را رها کردند رفتید دنبال حل کردن جدول روزنامه در پارک محله؟
البته شاید گفتید و بدون خداحافظی و مراسم شما را رها کردند رفتید دنبال حل کردن جدول روزنامه در پارک محله؟
با سپاس
میگه شرایط ما بدتر از سایرین نیست
میخواد روحیه بده بهتون!
چرا خود را به عنوان نامزد بدست گرفتن سکان کشتی محیط زیست و شاه کلید پردیسان معرفی نمی نمایید؟
محیط زیست ایران در این چند دهه طیف هایی از رنگ های متفاوت از سبز و بنفش تا گلبهی و خاکستری را به خود دیده است.
چه ایرادی دارد که شما و تیمی که خود برخواهید گزید هم مدتی پردیسان مدار باشید؟
***********
می گویند یک شخصی در یک زمانی گفته بود:
حکومت بر مردم فقیر افتخار نیست.
باور بفرمایید در این شرایط هم پردیسان مداری افتخار نیست.
سازمانی که نه وظیفه هایی همچون ارزیابی طرح هایی چون سد گتوند را به خوبی انجام داده و نه دیگر در قد و قامت کانون شکار و نظارت بر صید سابق است.
گنهکارتر در زمانه منم
ازی را گرفتار آهرمنم
که این خانه از "مدیریت" تهیست
نه هنگام پیروزی و فرهیست
همه بودنیها ببینم همی
وزان خامشی برگزینم همی
بر ایرانیان زار و گریان شدم
ز پردیسانیان نیز بریان شدم
همه گنجها زیر دامن نهند
بمیرند و کوشش به دشمن دهند
دل من پر از خون شد و روی زرد
دهن خشک و لبها شده لاژورد
که تامن شدم پهلوان از میان
چنین تیره شد بخت "پردیسانیان"
مدیریت بر سازمانی که پرسنل آن به دلیل تحریک های سیاسی جناح رقیب خواستار عزل مدیریت سازمان خود شده و حتی توانایی نظم و نسق دادن به زیستگاه های طبیعی پیرامون تهران را ندارد و دل بر آمار افزایش جمعیت بیست تا سی درصدی سالیانه وحوش بسته واقعن چه افتخاری ایجاد می نماید.
اصلا از فردا کلید پردیسان تحویل شما و یاران مطبوعاتی و رسانه های مجازی هم سهم شیر خود را بابت تبلیغ برای شما دریافت کنند.
آیا وضع آلودگی هوای تهران تفاوتی خواهد کرد و یا همچون گذشته وزش باد و ریزش باران را باید به حساب خود نوشت؟
ایا این سازمان قادر به گرفتن حق آبه قانونی خود از سایر نهاد ها برای احیای راستین زیستبوم های آبی و نه اجرای نمایش خواهد بود؟
اگر تمامی این موارد خارج از عهده پردیسانیان باشد آیا به عنوان دست گرمی یک بار و برای همیشه معضل بهره برداری و فروش پرندگان مهاجر نه تنها در فریدونکنار بلکه در سرتاسر کشور رفع خواهد شد تا بجای توهین به تعداد زیادی از هم میهنان از تغییر کاربری زیستگاه های تالابی و شالیزار ها و آب بندان ها جلوگیری شود؟
آیا دوستدار حقیقت هستید؟!
یقین بدانید پاسخ تمامی این پرسش ها منفی خواهد بود.
چه شما و یا محمدی زاده و هر فرد دیگر بر مصدر کار قرار داشته باشد به عنوان یک نمونه بسیار بسیار ساده تا هنگامی که تعداد محیطبانان پارک ملی گلستان از سی و اندی کنونی (اگر اشتباه نکنم) به صد محیطبان اواسط دهه 1350 افزایش نیابد هر آنچه بزرگان محیط زیست ایران پروژه های تحقیقاتی بگیرند و انجمن های خرد و کلان دست به فرهنگ سازی و کار گذاری دوربین تله ای بزنند با کمال احترام آب در هاون کوفتن خواهد بود.
اصلا معلوم نیست که نقد دارید یا پیشنهاد یا متلک؟
پروژه های تحقیقاتی و انجمن های خرد و کلان و فرهنگ سازی و دوربین تله ای که از نگاه شما آب در هاون کوفتن است.
یا اینکه میپرسید آیا دوستدار حقیقت هستید؟!
قطعا" ایشون جواب میدهند بله دوستدار حقیقت هستم! حالا چکار کنم؟
سازمان را منحل کنم؟
شرایط سال 1350 رو براتون بیارم؟
اصلا حرف حساب شما چیه؟
درود بر جناب کریمی
... تا هنگامی که تعداد محیطبانان پارک ملی گلستان از سی و اندی کنونی (اگر اشتباه نکنم) به صد محیطبان اواسط دهه 1350 افزایش نیابد هر آنچه بزرگان محیط زیست ایران پروژه های تحقیقاتی بگیرند و انجمن های خرد و کلان دست به فرهنگ سازی و کار گذاری دوربین تله ای بزنند با کمال احترام آب در هاون کوفتن خواهد بود.
***********
تا هنگامی که تعداد محیطبان های پارک ملی گلستان که رکن رکین پاسداشت زیستگاه یعنی از مرال و پلنگ تا پوشش گیاهی, می باشند حداقل به تعداد دهه 1350 افزایش نیابد باقی ماجرا ها همچون بحث آموزش و پژوهش اتلاف بودجه خواهد بود.
چه کسانی در این چند دوره تعویض مدیریت پاسخگوی کاهش شدید تعداد پازن مجموعه جاجرود از سه هزار سر سال 1355 به حدود چهل سر پس از فروکش نمودن طاعون دامی خواهند بود.
این تنها یک نمونه کوچک است. سازمانی که پس از گذشت چند دهه بجای تعالی و پیشرفت مدام به عقب گرد ادامه داده و حتی از اجرای نقش یک کانون شکار عاجز باشد چگونه می توانید پیگیر ارزیابی پروژه های کلان چون پتروشیمی و سد و جاده و مکان یابی برای کارخانه ها و شهرک های صنعتی و احقاق حق تالاب ها باشد.
شاه بیت فقدان مدیریت و ثبات است.
یک مثال بسیار ساده!
در برخی نواحی حفاظت شده با ورود یک مدیر جدید وضعیت زیستگاه در مقایسه با چند سال گذشته بهبود چشمگیر می یابد اما به مجرد انتقال آن مدیر و یا بازنشست شدن چند محیط بان باز هم عوامل تخریب دست بالا را می گیرند.
جناب کریمی باور بفرمایید که کار از کارخانه خراب است و با گچکاری هر چند زیبا نمی توان جلوی ریزش دیواری سست بنیان را گرفت.
*******
به فکر تعویض پی دیوار و بهسازی زیربنا باشیم تا بر سر همگان خراب نشود.
یعنی چی؟
تغییر نظام؟
انحلال سازمان؟
برکناری ابتکار؟
چرا همه اش حرفهای بی خاصیت می زنید؟